چرا اغلب به جای اینکه دوست داشته باشم بازنده می شوم؟ وقتی در مورد تجارت صحبت می کنید، دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک قرارداد یا یک سری قراردادها می تواند به اشتباه برود و به معامله گر آسیب برساند. عوامل عملکردی به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شوند. محتوا میتواند طرز فکر معاملهگر، دانشی که کسب میکند، تجربیات و روشهای آنها را در بر بگیرد. عوامل خارجی که معامله گران نمی توانند کنترل کنند: شرایط بازار، نرخ عرضه و تقاضا، برآوردهای کلی. در مقاله امروز به بررسی تمام علل اختلال می پردازیم.
دلایل داخلی
محتوای اقلام می تواند توسط خرده فروشان ایجاد و بهبود یابد. اینها کاملاً به معامله گر و نقش معامله گر در از بین بردن تأثیر آنها در استراتژی معاملاتی آنها بستگی دارد.
حالت عاطفی. ذهنیت یک کارآفرین بسیار مهم است. از جمله، شرایطی که یک فرد تحت آن یک تجارت را اداره می کند، می تواند منجر به عواقب فاجعه بار شود. اگر یک تاجر احساس مضطرب یا عصبانیت کند، انتخاب آنها را نشان می دهد. اما اشتباه نکنید: احساسات خوب نیز کمکی نمی کنند. هیجان، هیجان و انتظارات سردرگم می تواند بسیار مخرب باشد.
هیچ تفاهمی وجود ندارد. برخی از معامله گران که سعی می کنند از آموزش فرار کنند، معمولا ربات هستند، برخی دیگر از "مدیران تجارت" کمک می گیرند، اغلب کلاهبرداران. برخی به شانس تکیه می کنند و گاه بدون هیچ آمادگی به تجارت می پردازند. نیازی به گفتن نیست که ایده تجارت به عنوان یک بازی باید با ضرر تمام شود. انتظار برای کمک دیگران خالص است. یک تاجر باید یاد بگیرد که چه کاری انجام می دهد و به خود متکی باشد. قبل از انجام معامله، ممکن است ایده خوبی باشد که در مورد بهترین و بدترین زمان ها برای باز کردن دارایی های خوب یا بد تحقیق کنید. انتخاب های مناسب ممکن است بر اساس هوش باشد نه سرنوشت.
مدیریت ریسک وجود ندارد. یکی از مهمترین عوامل بدبختی، نیاز به ترتیبات مدیریتی تصادفی است. معامله گران قبل از بستن تجارت خود، با نادیده گرفتن استفاده از نوسانات و به خطر انداختن تعادل کلی "اقلام خاص"، عمق زیان را می بینند.
توقعات بالا بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها پول زیادی به دست می آورند. بنابراین، آنها با عجله به فروشگاه می روند و آن را بدون سابقه نگهداری می کنند. با این حال، مبادله یک عامل مهم نیست، بلکه یک عامل مثبت است. خواسته های غیر ضروری فقط باعث ایجاد مشکل می شود، پس بهتر است فروتن باشید و به یادگیری و تمرین ادامه دهید.
خارج از
همه چیز در تجارت مستقل از تاجر است. می توان یک استراتژی مشخص داشت که به خوبی کار می کند و همیشه هر از گاهی ضرر ایجاد می کند.
• بازار توسط مردم هدایت می شود. آیا این بدان معناست که ثروت همچنان در حال رشد است؟ یعنی افراد بیشتری خرید می کنند. مشتریان بیشتر به این معنی است که قیمت های بالاتر و دارایی ها می توانند سریعتر رشد کنند. اما زمان زیادی وجود دارد، بسیاری از مردم می خواهند با قیمت بالاتر بخرند و ممکن است فکر کنند که آن را قبلاً دریافت کرده اند، به این امید که قیمت پایین بیاید. آنها ممکن است فروش را انتخاب کنند. هر چه مردم بیشتر بفروشند، قیمت زمین پایین تر و قیمت پایین تر می شود.
این یک بیانیه بسیار کلی است، اما نشان می دهد که چگونه افکار عمومی بر بازار تأثیر می گذارد و این الگو به مشتریان تجاری وابسته نیست. به سختی می توان از بین مردم متمایز شد و تحت تأثیر نظرات دیگران قرار نگرفت، اما بازاریابان باید یاد بگیرند که بازار را ارزیابی کنند و خودشان فکر کنند.
نتیجه
برای شکستن یک رکورد از دست رفته، یک معامله گر باید آماده عمل سریع و قابل اعتماد باشد. شناخت بازار و مطالعه دارایی هایی که معامله می کنند بسیار مهم است. برنامه مدیریت ریسک باید به شیوه ای مناسب و معنوی حفظ شود. بهبودی از آسیب می تواند دردسرساز باشد، اما بدبختی بخش اجتناب ناپذیری از مبادله پایانی است. اینکه چگونه با آن برخورد می کنید و برای حل آن چه می کنید بسیار مهم است.